تمومه...
پایان.
یکشنبه_1392/07/14
>s<
✔ یـه وقتـایی آدم عمـداً میبـازه . . .
که فـقـط از بــــازی بیـاد بیــرون . . . !ヅ
ﺩﺭ ﻣﻦ ﮔﺮﮔﯽ ﻫﺴﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ...
ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻏﺎﺭﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﻠﯿﺴﺪ؛
ﻭااﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ...!!!
ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻏﺎﺭ ﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ...
همیشه میشه معشوق بهتری پیدا کرد و این موضوع از حرص و تنوع طلبی نوع بشره.
بهتر یعنی از یه دیدگاه خاص بهتر.
اما حواس بشر معمولا اونقدر قوی نیست که بدی های جایگزین رو هم ببینه.!
پس این موضوع پایانی نداره..! اما ما بشر فانی پایان داریم.
روی این جمله قسم میخورم..
وقتی طرفت سرد شده، از جای دیگه گرم میشه. . .
سعی کن واقعیت را ببینی..
از کسی که دوسش داری ساده دست نکش..
شاید دیگه کسی رو مثل اون دوست نداشته باشی!
و از کسی که دوستت داره ساده نگذر..
شاید دیگه کسی تو رو مثل اون دوست نداشته باشه..!!
همونقدر که آرزوی قشنگی ان،، واقعیت وحشتناکیم هستند..!!
فکر کردن ما نمیبنیم!
ولی خبر نداشتن هم آب زیادی زلاله،،هم ماهیاش با ما دوستن.!
آررررره....
عجب روزگاری شده ... .!!
به خیـــانـــت..میگن دوســت اجتماعی!
شدی یه کسی که با همه هست
باشه هرجوری میخوای تا کن
منم این کاراتو یادمِ پس
تو میدونستی که چیه دردِ من
تو میدونستی بدبختیمون چیه حرف بزن
بگو چرا با من اِنقَدِ سردی...
بـگو لــــــــعــــــنـتی ، اون کیـــه بعد مــــــن...!!؟؟؟
بار دوم با گریه
بار سوم با ریختن غرورت نگهش داری !
ولی بار چهارم...
دیگه نه میشه و نه باید کاری بکنی!
چون حتی اگه بمونه باز موقتیه !
یعنی کسی که دلش با تو نباشه و بخواد بره...میره!
بفهــــــــــم ! پس فقط برو کنار و بهش بگو : خـــــــداحــافظ .
بیشترش دیگه نمیارزه باور کن...
به خودت می گی اصلاً واسه چی دوستش دارم؟
مگه کیه؟
مگه واسم چیکار کرده؟
مگه چی داره که از همه بهتر باشه؟
بعد به خودت می خندی که ...
اصلاً واسه چی اینقدر خودتو ناراحتو اذیت کردی؟
بعد یهو، یه چیزی یادت میاد....
یه چیز خیلی کوچیک....همین...
همین کافیه تا به خودت بـــــیای و مطمئن بشی که
فــــــــــــقطنمی تونی فراموشــــــش کنی.!
قهوه را خورد و فنجان را شکست
چای را نوشید و لیوان را شکست
عاشقش بودم، دل من را شکست
او نمک خورد و نمکدان را شکست
حال، او هست لایقِ آنچه که هست
لایقِ بودن با آدمهای پَست...
من هم مست از مِی و سیگار بدست
زیرسیگاریم کجاست؟!
یادم آمد، لعنتی آنرا شکست!
پُر زِ خاکستر شده این قاب عکس..
راستی عکسمان را یادت هست؟؟
این یکی به دست من خواهد شکست....
اونقدر دوسش داشت که نمی تونست جای اونو با هیچ کسی عوض کنه
آخه دروغای دلنشینش اونقدر به دلش نشسته بود
که نمی خواست جای دروغای اونو با هیچ واقعیتی عوض کنه..
اونقدر بش اعتماد داشت که نمی تونست خیانتشو باور کنه..!!
ولی آخرش که رفتنش رو دید..
اونقدر شکست که هیچ کس نتونست باور کنه که اونم یه روزی قلبی داشت. . .
من..
از میان همه شما،
منتظر کسی بودم...
که نیامد!
دیدی غزلی سرود!؟؟
عاشق شده بود...
انگار خودش نبود
عاشق شده بود...
افتاد..شکست..زیر باران پوسید..
آدم که نکشته بود..!عاشق شده بود..!!
سبزترین خاطرات ازآن کسانیست که..
در ذهنمان عاشقانه دوستشان داریم...
تولدت مبارک خاطره سبز من(۹۱/۱۱/۲)
روزی که دلم پیش دلت بود گرو...
دستان مرا سخت فشردی که نرو...!
روزی که دلت به دیگری مایل شد...
کفشان مرا جفت نمودی که برو...!!
باز در معرکه ها نوبت جولان شده است
شیر از بیشه سر آورده رجز خوان شده است
کیست این مرد که هنگامه ی تیرش پیداست
تک سواری که فقط رد مسیرش پیداست
موج برخاسته و کوه تلاطم دارد
سر بدزدید که یک شیر تبسم دارد
آمده تا که بگیرد نفس طوفان را
آمده تا بخرد آبروی میدان را
مشک بر دوش هوای دل دریا دارد
پسر سوم زهرا چه تماشا دارد
تند باد است که می چرخد و جانکاه بود
اشهد ان علیاً ولی الله بود
چشمها مات علی باز به خیبر رفته
این جوان کیست که اینقدر به حیدر رفته
این جوان کیست که اینقدر به حیدر رفته...!!
گره ای زد به دو ابرو و نفس بند آمد
کعبه و خیبر و دریا همه را کند آورد
لحظه ی سخت نبرد است گل لبخندش
نام زهرا و علی نقش به بازوبندش
رقص تیغش چه عجیب است هنر می خواهد
دیدن حضرت عباس جگر می خواهد ...
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد..
چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد..
رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد..
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که… نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
روحش شاد...یادش گرامی باد.
با فنجانی قهوه هم میتوان مست شد..
اگر کسی که باید باشد..
باشد...!
برایت مینویسم دوستت دارم...
میدانم که نمیدانی!
ولی میدانم که میخوانی..
آرزویم این بود که نخوانده بدانی...!
هرگز کسی را از رفتنتان نترسانید!
عادی میشود...
شاید هم تا حدی که
در را برایتان باز کند...!!