تو مرا آزردی..!
تو مرا آزردی...
که خودم کوچ کنم از شهرت...
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت...
تو به من میخندی!
و به خود میگویی:
باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...
برنمی گردم،نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد...!!
که خودم کوچ کنم از شهرت...
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت...
تو به من میخندی!
و به خود میگویی:
باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...
برنمی گردم،نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد...!!
+ نوشته شده در جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۳ ساعت 14:6 توسط محمد
|