رفتمو تنهات ميذارم بايه دنيا گله.... واسه دست كشيدن ازعشقت چاره شدفاصله. روزي كه چشماتو ديدم،چشم ازهمه بريدم،اما دريغ ازعشق تو. ديگه تمومه... شادي حرومه...به قلب خستم زدي نشونه-جونم... ديگه نميخوام دل ديونه-ازخاطراتم چيزي بمونه-جونم... اي واي ازاون همه احساس شد پرپر نگاه تو؛حیف از دلی که با جونم میرفت به راه تو. حالا که دست دل سنگت رو شد واسه دل خستم؛میخوام بدونی چشمامو روی تو بستم. رفتی یو قلب تو تنهاست بین این همه سیاهی...حالا ببین بدون من چه سخت بی پناهی... روزی که دل کندی از من گفتی آسونه رفتن؛اما دریغ از عشق من. دیگه ندارم عشقت به سینه؛رو قلب زخمیم نشسته کینه.ای وااای... دیگه نمیخوام بمونه یادم عشق سیاهت داده به بادم...ای واای... ای وای از اون همه احساس شد پرپر نگاه تو... حیف از دلی که با جونم میرفت به راه تو... حالا که دست دل سنگت رو شد واسه دل خستم؛میخوام بدونی چشمامو روی تو بستم......
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۰ ساعت 15:19 توسط محمد
|
من نه عاشق هستم ... و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من.... من خودم هستم و یک حس غریب؛ که به صد عشق و حوس می ارزد.....!!